دنیای شگفت انگیز ما

گوشه ای از شگفتی های گیتی

دنیای شگفت انگیز ما

گوشه ای از شگفتی های گیتی

شاخه ای گل سرخ...

اکنون که تو رفته ای و ترک کلبه دلم کرده ای شاخه ای گل سرخ در گلدانی سفالین خواهم کاشت و آن را در کنار پنجره کلبه دلم می گزارم تا شاید صبحها تـﻸلؤیی از نور امید به آن بتابد و قطرات اشک آسمان آن را نوازش و سیراب کند تا شاید بار دگر این گل غنچه ای دهد و من آن را تقدیم تو کنم.   

نوشته ای از 

           سوران

 

سایه گذشته...

سایه گذشته...

سایه گذشته روحم را عذاب می دهد و گاهی که خیال آن به سراغم می آید ناخداگاه اشک از دریچه چشمانم سرازیر و گونه هایم را غسل می دهد. نگریستن گذشته از دریچه خیال ذهن آسان است چون می توان هر گونه که بخواهیم آن را تغیر و پایان خوشی برای خاطرات تلخ گذشته بسازیم اما هنگامی که به لبه انتهایی آن یعنی هوشیاری بعد از خیال می رسیم غنچه پژمرده غمها بار دگر سر بزیرتر و پژمرده تر می شود و بر سنگینی وزنه غمهایم که سینه ام را می فشارد، افزوده می شود. آه بار خدایا چگونه رهایی یابم از این زندان خیال و بیرون کشم روحم را از بند خاطرات. خاطراتی که همانند سوهانی زبر به جانم افتاده و انگار دست بردار نیست تا وقتیکه تمام وجودم سائیده شود و چیزی جر یک خاطره از من بر جای نماند.  

با تشکر  

سوران 

زهر شیرین

زیبای من،دوستت دارم به اندازه ی تمام لحظات تنهایی ام که از فراق تو بر دلم نشسته،دوری تو انگاری سکوتی است سنگین که خلوت دلم را می شکافد؛ و در اینجاست که قطرات کوچک اشک گونه هایم را می نوازد،قطرات مقدسی که از درونم برخاسته از همان جایی که عشق تو لانه کرده؛قطراتی که رسوایم می کنند و عشقی را که همچون تازیانه بر قلبم می تازد آشکار می سازند،عشقی که من آنرا زهر شیرین خوانم.   

  نویسنده:کمال اکبری

  

کشف عشق ...

زندگی راه طولانی است پر از فراز و نشیب. قدرت پیمودن این راه امید و آرزو است و توکل بر یزدان پاک. در این مسیر اگر عاشق شدیم رستگاری نسیبمان خواهد شد و دلی بزرگ پر از محبت خواهیم داشت که بدون هیچ کینه ای به همه محبت می کند و خالی از نفرت خواهد بود. 

عشق زیباترین حسی است که یزدان پاک در وجود ما نهاده است و آن بیش از هر چیز تنها در وجود روشن دلان است. پس ای انسانهای پاک دل بیاید با دلی روشن بدون هیچ کینه ای به هم عشق بورزیم و همدیگر را دوست داشته باشیم چون این ما نیستم بلکه این چیزی است که ما از بدر به وجود آمدن بوده ایم و فقط کشف نشده باقی مانده ایم و اگر کمی بدقت به اطراف خود نگاه کنیم می توان بسادگی دلایل زیادی برای کشف خود پیدا کنیم.